سلام...بای بای

ساخت وبلاگ

جمعه صبح که از خواب پاشدم و خبروشنیدم نمیدونم چم شد که دندونام روهم خشک شدندهنم خشک شدچشمام نم دارشدبغض.... بغض..... بغضهیچ وقت فکر نمیکردم روزی بیاد که برای حرف زدن دربارت از فعل گذشته استفاده کنمهیچ وقت فک نمیکردم اون همه مرد بودن زیر خاک مدفون بشه... ای کاش میموندی... ای کاش یکشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۸ | 2:13 | کوچک بزرگ  |  سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 2:53

امروز 6روز از شروع سال جدید میگذرهجالبه امسال هیچ ایده ای نداشتم واسه آرزو کردننمیدونم چرااینقد بی انگیزه شدماینقد بی هدف مگه میشه آدمی باشه؟ عجیبهاز بمب انرژی ک همه بهم میگفتن بعیدهشدم یه مرده که فقط سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 54 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 13:38

باادرس همین وبلاگ 

یه کانال زدم 

دوست داشتین خوشحال میشم اونجا هم باشین

سلام...بای بای...
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 53 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 13:38

سلام... 

امروز بعد از کلی وقت دلم واسه خودم تنگ شد

اینجا جاییه ک خودمم

جاییه ک برام مهم نیس چند نفر بازدید داشته باشه

برام مهم نیس چند نفر موافقن چندتا مخالف

فقط خودمو بیان میکنم و از خودم لذت میبرم

دلم واسه خودم تنگ شده بود... 

میخوام برگردم و مثل دوسه سال پیش شروع کنم ب نوشتن

دلم بدجوری تنگ شده.... 

سلام...بای بای...
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 63 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 4:52

سلامم امروز صب که داشتم میرفتم سالن دیدم که دوتا افسر پلیس دارن با یه موتوری جروبحث میکنن از قیافه های موتوریه اینکه یه موتور فوق العاده نابود ومقداری وسیله پشتش وخود راننده یه فرد نسبتا مسن بود با ل سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 14:36

قبلن ترا وقتی اجرا داشتم تهش میگفتم: واما حرف همیشگی من ...یادمان باشد به یادهم باشیم شایدساااالها بعد درگذره جاده ها بی تفاوت از کنار یکدیگر بگذریم وبگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطرات من بود.... ولی جد سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 14:36

سلاممممممممممممممممم حال واحوالاتتون؟ ان شاالله که بهترین حالو داشته باشین. امروز یه آزمون فوق العاده عالی دادم و بی نهایت حالم خوبه وبی نهایت انگیزه دارم واسه رسیدن به اوج... امروز دوتا از بچه های مد سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 14:36

کفشای آهنی پام کردم... من این دنیای وحشی رو رام کردم... مشکلات میزارم زیرپا میرم‌بالا....من مث بالگردم... هرکجامشکلات بزرگ شد....من سعیمو زیاااااد کردم...حتی توی بدترین شرایط بااازم ب خودم اعتمااااد ک سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 14:36

سلام بنظرم‌احمق ترین آدمایی اونایین که بچه های کوچیک رومیزنن. بچه های کوچیک هرچقدرم که حرس دراور باشن بچن اسمشون روشه "بچه" نباید زدشون  تصورکنین یه بچه ی ریزقولی کوچولو موچولو که دوسال ونیمشه  زدن دا سلام...بای بای...ادامه مطلب
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 14:36

به طرز اعجاب انگیزی آرومم

امشب معصومه اینا اومدن پایین شب پایین بودیم.دیگ‌انگاری یادم نبود که بام چه رفتاری داشته یا انگاری یادم نبود ک تاچند شب بعد از اومدنمون کابوس دعوا و بحث باهاشو میدیدم.یا انگاری یادم نبود که تا چننند وقت بعد اومدنمون از شدت تنفر نمیتونستم توچشاش نگاه کنم.......چقد خوبه ک یادم میره

سلام...بای بای...
ما را در سایت سلام...بای بای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayebarooniy بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 14:36